love
تقدیم به صاحب چشمانی که آرامشش قلب من است وصدایش دلنشینترین ترانه من است همیشه بامن بمان و بدان که تا بیکران عشق عاشقانه دوستت دارم یه دارو تو دنیا هست که بیشتر آدمای مریض رو خوب میکنه نام دارو : “دوست دارم “ فقط می شود از داروخانه های محبت تهیه کرد ! با تو از نابترین لحظه سخن خواهم گفت دوستت خواهم داشت هیچ میدانی چیست ؟ لحظه ای نیست که در خاطر من یاد تو نیست . . . تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست چه قدر چای به خداوندی خدا دوستت دارم
به جزتو و چشمات عزيزم چيزي ندارم كه ببازم.. تويي همه كس وقتي باشي ازهمه كس بي نيازم... به فكرتم وشبها به يادتوچشم روچشم ميزارم.... دوست دارم وباغمه دوريت ميسوزموميسازم..... تورو آرزو دارم وآرزوم روهم ازخدا ميخواهم... ازخدا ميخوام كه توعشقم پيشم برگردي.... رفتي ازپيشم شكستم وكارم شد شبگردي... يارنازم برگردپيشم كه بدجوري عاشقم كردي...
دوســت دارم کـه تــ ـــ ــو بـاشــی
وقتی کسی شما رو دوست داره ، اسم شما رو متفاوت از بقیه می گه . وقتی اون شما رو صدا می کنه احساس می کنی که اسمت از جای مطمئنی به زبون آورده شده. نمي دانم واسه بقیش برید به ادامه مطلب باتو،همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند
من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس؛که یک لحظه تماشای تو رؤیاست
که ننوشیدم
در کافه هایی که
با تو نرفتم
و چه نیمکتها
که مرا کنار تو
ندیده
فراموش کردند...
ای تو زيباترين زيبايی ، ای رويای بيداری
به خداوندی خدا دوستت دارم
ای بيقرار دلم ، ای تك درخت دشت سرخ قلبم ،
به همين لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم
ای آنكه چشمت بارانی است ، ای تو كه روحت شادابی است ، و
رگهايت از خون محبت جاری است
به آن كعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم
زندگی من ، ای آغاز من ، ای سرآغاز من ، ای فردای من
به همان لحظه پیوندمان قسم دوستت دارم
نمی دانم كلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بيان كنم تا تو باور كنی كه
دوستت دارم
و مــ ـــن همــــراه بـا مــــــوسیقـی بـــاران
در تخــــــت سپیــــــــــــد رنگـــــــ اتـاقــــــم
ســـ ــاز نــــــــــــوازش تـــن تـــ ـــو را بنـــــــ ــــــ ــــــوازم
آه...
چـه مســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت کننـــده اســت
بـــــوی خـــ ـــاک بـــــــاران خـــورده
وقتــی بـا عطــــــر تــ ــن تـــــــــــو آغشتـــه مـی شــــود
و فضــــای عــاشقــــ ـــــی هـایمـان را عـاشقـانــــ ـــه تـر مـی کنـــد
رفتنت را ،
به پاي کدامين گناه خود بگذارم ؟
عشقم ؟
صداقتم ؟
شايد هم صميميتم ؟
بگو تا بدانم !
من که تو را
بارها و بارها
از آن خود دانستم ،
حال چگونه باور کنم
که مـــــــــــــــرا
براي هميشه
تا ابد و قيامت
ترک کرده اي !
.....
چگونه ؟
چگونه باور کنم ؟؟؟؟؟؟
نام : كمال
كلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!
هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.
تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.
حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند...........
باتو،آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
باتو،کوه ها حامیان وفادارخاندان من اند
باتو،زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند..........................
Power By:
LoxBlog.Com |